09185842125

شعر فوت پدر

کد شعر 200

پدرم در سوگ تو دل‌های ما پیوسته می‌گرید

سراپا همچو شمعی بی فروغ آهسته می‌گرید

تویی در خاطر ناشاد ما تا آخرین لحظه

 به یادت چشم،چون ساغر بشکسته می‌گرید

کد شعر201

پنهان به خاک گشت چو قد رسای تو

غمگین مباشدر دل ما هست جای تو

از مرگ ناگهانیت ای نازنین پدر

بیگانه سوخت تا چه رسد آشنای تو

کد شعر 202

افسوس، صد افسوس پدر از کف ما رفت

آن گوهر تابنده و پر مهر و وفا رفت

ما را نبود چاره به جز صبر در این غم

با حکم خدا آمد و با امر خدا رفت

کد شعر203

صد بار خدا مرثیه خوان کرد مرا

در بوته صبر امتحان کرد مرا

هرگز نشکست پشتم از هیچ غمی

جز مرگ پدر که ناتوان کرد مرا

کد شعر 204

غم مرگ پدر کوچک غمی نیست

جگر می‌سوزد و درد کمی نیست

پدر زیبا گل باغ وجود است

که بی او زندگی جز ماتمی نیست

کد شعر205

روشنی ش دل هر با هنر باشد پدر

بهترین سرمایه از بهر پسر باشد پدر

کس نمی‌داند مقامش را به‌جز یزدان پاک

آسمان زندگانی را قمر باشد، پدر

کد شعر 206

همیشه مونس و یاورم پدرم بود

 به وقت رنج غمخوارم پدر بود

چو پروانه اگر بال‌وپرم سوخت

 ولی شمع شب تارم پدر بود

کد شعر207

پدر سنگ مزارت را به آه و ناله می‌بوسم

 به عشق و زحمت چندین و چندین ساله می‌بوسم

اگر دنیا شود گلشن گلی جز تو نمی‌یابم

 ز چشمم ژاله می‌ریزد تو را چون لاله می‌بوسم 

کد شعر 208

پدر جان یاد آن شبها که مارا شمع جان بودی 

میان نا امیدی‌ها چراغ جاودان بودی

برایت زندگی کردن اگرچه رنج و سختی بود

بنازم همتت بابا صبور و مهربان بودی

کد شعر209

باورم نیست پدر رفتی و خاموش شدی  

ترک ما کردی و با خاک هم آغوش شدی

خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود

 ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی

کد شعر 210

از فراقت با غم محنت، هم آغوشم پدر 

رفتی و از مرگ جان‌سوزت سیه پوشم پدر

خنده و مهر و وفا و مهربانی‌های تو   

در جهان هرگز نمی‌گردد فراموشم پدر

 

کد شعر211

این گوهر گم گشته به دنیا پدرم بود

 محبوب همه یار همه تاج سرم بود

هر جا که ز من نام و نشانی طلبیدند

آوازه همه نامش سند معتبرم بود

کد شعر 212

دل‌تنگ تر از هر شب و هر روز شدم من 

بی مهر پدر، شمع پر از سوز شدم من

تقدیر مرا بی سر و سامان و سپر کرد

محروم ز دیدار گل روی پدر کر

کد شعر213

ای سفر کرده به معراج به یادت هستیم

 ای پدر ما همگی چشم به راهت هستیم

تو سفر کردی و آسوده شدی از دوران

همه ماتم زده هر لحظه به یادت هستی

کد شعر 214

آسمان امروز ببار، اینجا گلی پژمرده گشت

 از غم داغ رخش، یک محفلی افسرده گشت

آسمان امروز ببار، ما صد جگر سوزانده ایم 

 چون پدر از بین ما رفت، قلب ما هم مرده گش

 

کد شعر215

از فراقت با غم محنت، هم آغوشم پدر 

رفتی و از مرگ جانسوزت سیه پوشم پدر

خنده و مهر و وفا و مهربانی های تو 

 در جهان هرگز نمی گردد فراموشم پد

 

کد شعر 216

پدرم بارش باران خدا بود

پدرم حاکم پیمان وفا بود

پدرم جلوه ایمان و رضا بود

پدرم در همه حال کارگشا بود

کد شعر217

درد من، درد فراق است، خدایا کم نیست 

اشکهایم بجز از فراق و غم و ماتم نیست

بر دل غم زده و بغض پر از فریادم

بجز آن لطف نگاه پدرم مرهم نیست

کد شعر 218

همیشه مونس ویاورم پدرم بود   

به وقت رنج غمخوارم پدر بود

چو پروانه اگر بال وپرم سوخت    

ولی شمع شب تارم پدر بود

کد شعر219

 

  از خاطر دلها نرود یاد تو هرگز      

    ای آنکه به نیکی همه جا ورد زبانی         

 

کد شعر 220

سینه‌ام در دل شب، مثل پروانه بسوخت    

 خبر مرگ پدر، خانه و کاشانه بسوخت

حسرت مهر پدر، در دل ما کاشت، فلک    

 آشنا را چه بگویم، دل بیگانه بسوخت

کد شعر221

روشنی بخش دل هر با هنر باشد پدر      

بهترین سرمایه از بهر پسر باشد پدر

کس نمی‌داند مقامش را بجز یزدان پاک   

آسمان زندگانی را قمر باشد، پدر

کد شعر 222

دلتنگ تر از هر شب و هر روز شدم من    

 بی مهر پدر، شمع پر از سوز شدم من

تقدیر مرا بی سر و سامان و سپر کرد    

محروم ز دیدار گل روی پدر کرد

کد شعر223

در کنارم، شب و روز بی‌تاب بود     

غافل از او، چشم من در خواب بود

تا شدیم بیدار و مشتاق پدر    

او به خواب و چهره‌اش در قاب بود

کد شعر 224

شب آخر چه صمیمانه نگاهی کردی         

من صمیمانه دلم سوخت و تو آهی کردی

بین خوبان جهان هیچ کس مثل تو نیست  

 پدرم هیچ زمان، هیچ کس، مثل تو نیست

کد شعر225

بنال ای دل که من بابا ندارم    

 به سر آن سایه طوبی ندارم

بنال ای دل شدم تنهای تنها    

 انیس و مونس شب‌ها ندارم

کد شعر 226

چه شبها تا سپیده درد کشیدی  

 ندای یا علی، یا رب کشیدی

بخواب آرام، پدر جان در مزارت 

  که پایان شد تمام دردهایت

کد شعر227

       آن کس که مرا روح و روان بود، پدر بود   

    آن کس که مرا راحت جان بود، پدر بود

        افسوس که رفت از سرم، آن سایه رحمت   

آن کس که برایم نگران بود، پدر بود